زمان میگذرد اما خیلی خوب میشود کنار کسی که دوسش داری بگذرد آن وقت دنیا ارزش امتحان کردن را دارد من ازتو میرنجم از دستت حرص میخورم گاهی اشتباهاتت دیوانه ام میکند گاهی دلم میشکند اما باز هم زندگی را کنار تو میخواهم حضورت را اگر گریه هم باشد میخواهم انگار یک جور اعتیاد شدید به بودنت تا مغز استخوانم را میسوزاند اما توان ترک کردن، قدرتش ندارم اگر یک عمر به یک خنده باشد باهم میخندیم باهم رام میرویم کنار هم غصه میخوریم کنار هم `هم` کلمه شکوهمندی ست چون معنی
انقدرتنهام که از حجم این تنهای بزرگ احساس پر بودن میکنم . این روزا دوباره یه حجم بزرگ از استرس بهم وارده و واقعا عصبانیم اینکه تو ثانیه چندتا کلمه از مغزم عبور میکنه رو نمیدونم وای میدونم اون تو خیلی بهم گره خورده . محمد دوباره مریضه دوباره احساس پوچی تمام لحظه هامو در کرده . تاجی رو که رو سر همه هست رو شوهر من نداره سلامتی، خیلی سخته که تو قصر که خودت ساختی پادشاه نباشی …. اما من سربازشم دوست دارم اگه مهربونم باشه و منو بفهمه .
درباره این سایت